سلام عزیزم..
دیشب باز دلم واسه شیطونیات غنج می زد.. واقعا دلم تورو می خواست.. اون موقعی رو که تازه یاد گرفتی سینه خیز بری و آب دهنت آویزونه.. اون موقعی که ۳ سالته و من شب خسته از سر کار اومدم و بالا و پایین می پری که ماماننننننن زود باش با من بازی کن... و من میشم خاله و تو میشی مامان.. یا با هم با ماشین های کوچولوت دور اتاق مسابقه می ذاریم...
دلم تورو می خواد و لباسهای کوچیکتو که اندازه لباس عروسکهاست.. دلم می خواد بغلت کنم و بدن گرمتو حس کنم.. دلم میخواد برات لالایی بخونم.. وای خدا.. چقدر دلم می خواد حرف زدن یادت بدم.. دلم می خواد ساعتها بشینم و بهت یاد بدم کلمه ها رو درست ادا کنی.. دوس دارم بشونمت و برات گلستان سعدی بخونم و معنی کلمه ها رو برات بگم تا تو از لطافت کلمات حظ کنی..
دلم تور می خواد که توی پارک بدویی. . دلم می خواد بهت یاد بدم گیاه بکاری و ازش مراقبت کنی تا بزرگ که شدی بدونی چطوری از موجودات آسیب پذیر نگهداری کنی..
وای بچه ی عزیز من... نمی دونی این روزا چقدر دلتنگتم...
نمی دونم کی بیای و من کی بتونم فرصت با تو بودن و داشته باشم.. اما شدیدا حریص دیدنتم....
عاشقتم.. مامان
------------------------------ پورتال همخونه دات کام افتتاح شد ------------------------------
همخونه دات کام اولین و تنها وب سایت جستجوی خانه دانشجویی در ایران
لطفا برای حمایت از همخونه دات کام به ما لینک دهید.
آخی
چه مامان خوبی.
کدام یک رو لینک کنم پسرکان یا ایراندخت یا هردو یا هیچ کدام؟
هردو..
اما اینجا من کسی رو لینک نمی کنم. ناراحت نشی ها
هنوز مامان نشدم..تا 2 سال دیگه هم برنامه ای ندارم.. اما مامان خوبی میشم.. عاشق بچه ام