بعد یه سال برگشتم..
سال 92 خیلی سال سنگین و بدی بود.. ظاهرا همه چی خوب بود ولی خیلی غصه خوردم..
خیلی هم مریض بودم و تقریبا نیمه دوم هر 10 روز یه بار دکتر و آزمایش و اینا..
خلاصه گذشت..
اما الان اومدم یه چیزیایی بنویسم.. بعد مدتها حس کردم تنهام.. الان یه جورایی غصه دارم..
دوباره می خوام یواشکی بنویسم.. مثل قدیما..