من امروزیه جوری ام. یعنی اول صبح خوشحال بودم. بعد رئیس داشت با تلفن صحبت می کرد شنیدم داره در مورد اولین جایی که من کار کردم حرف می زنه... بعد که تلفنش تموم شد فهمیدم دوست رئیس اونجاست.. و یه عالمه خاطره بد برام زنده شد و حالم گرفته شد..
اما صبح یه ایمیل برام اومده بود که یه آدمک می کشیدی و یه ماجرا هایی پیش می اومد و آخرش می گفت Be Creative Every Day!!!
حالا فکرم قاطی کرده بین خوشحالی اول صبح؛ کلافه گی خاطرات گند گذشته و خلاق بودن..