فکر کنم یه چیزایی رو باید واضح تر بگم:
اول اینکه من هیچ قضاوتی در مورد بخش شرعی قضیه نمی کنم. گیرم اون آدمهایی که می رن دنبال همچین کاری اصلا لائیک باشن یا اصلا توی دینشون کارشون تایید شده باشه. من که خدا نیستم کار کسی رو قضاوت کنم.
دوم اینکه اصلا منظورم این نیست که بگم کار طرف خوبه یا بده. تو خیلی از کشورها تن فروشی شغله و تمام مزایای شغلهای دیگه رو داره. پس به نظرمن هر کسی به خودش مر بوطه که چه شغلی رو انتخاب می کنه..
چیزی که من باهاش مخالفم اون بخش توجیه ماجراست. اگه کسی فکر می کنه داره کار بدی انجام میده و لازم داره کارشو توجیه کنه نباید اون کارو بکنه. اگه نه که تصمیم داره این کارو ادامه بده توجیه های اجمقانه نیاره برای کارش.
گیرم اصلا از این شغل لذت می بره. ببره به من و امثال من چه. فقط نیاد بگه چون کار دیگه ای نبود مجبور شدم..
چیزی که من می گم اینه دیگه جانماز آب نکشن. جلب ترحم هم نکنن. یه خانم محترم بنا به هر دلیل دلش خواسته فلان شغل رو داشته باشه. خب داشته باشه. نیاد بگه من چون جامعه بهم ظلم کرده اومدم دنبال این کار.
این رو کاملا قبول دارم وضع اقتصادی جامعه رابطه مستقیم داره با این قضیه. سطح تحصیلات و فرهنگ رابطه مستقیم داره.. اما به همون نسبت هوش و ذکاوت و خلاقیت هم روی روش زندگی آدم تاثیر میذاره.
من فکر می کنم ایرادی که میشه تو این وسط به جامعه گرفت فقط و فقط اینه که چرا به مردم راههای کار آفرین بودن رو یاد نداده. چرا اینقدر مردم رو وابسته بار آورده که اگه شغلی بهشون پیشنهاد نشد اینقدر سطح خلاقیتشون پایین باشه.
خیلی ایراد های دیگه هم هست.. که ممکنه بشه تاثیرشون رو روی یه سری زن بی سواد یا آدمهای آسیب دیده که توی خانواده های معتاد و مشکل دار بودن در نظر گرفت اما خدا وکیلی من تو مخم نمی ره کسی لیسانس حسابداری داشته باشه -- اصلا از دانشگاه پشت کوه-- 5 سال دنبال کار بگرده کار پیدا نکنه بعد بره دنبال این ماجرا.. مگه ممکنه.
توی این سالها آدمهایی رو دیدم که طرف اومده پرستار یه پیرمرد داغون شده. لگن زیر یه آدم گرفته اما حاضر نشده همچین کاری کنه.
بازم تاکید می کنم من فقط از بخش توجیهش متنفرم. که طرف میگه من زهرای مرضیه ام اما چون شرایط مساعد نبود سر از یه خونه تیمی در آوردم..
همین
گویا اینجا را دوباره بازسازی کردی
مبارکه..
نه باز سازی نیست.
این جا یه جای جدیده. :دی
یه دونه 1 اولش داره
مطلب جالبی بود
همین طوره که میگی
اما این رو هم در نظر بگیر که شاید همه، این همه طاقت و تحمل سختی رو نداشته باشن..
در مورد اکثر این قشر باهات موافقم
امانه همه
...
مرسی که اومدی اینجا. این رو قبول دارم. آدم هیچوقت نمی تونه در مورد همه آدمها یه جا نظر بده. می دونم که آدمها آجر نیستن. اما اینکه دیگه هیچ راه دیگه ای هم نبوده رو نمی تونم باور کنم.
نگاه کن
تمام آسمان من پر از شهاب می شود. . .