ایراندخت نامه

فکرها و عقاید یک ایراندخت

ایراندخت نامه

فکرها و عقاید یک ایراندخت

یه روزایی هست یه عالمه حرف دارم.. بعد دقیقا همون روزا اینترنت شرکت می پکه.. دقیقا همون روزا مجبورم بشینم و با مداد پشت کاغذ چرک نویسا چیز بنویسم.. و دقیقا فردای همون روزا باید نوشته هامو روی میز ناهار خوری خونه جا بذارم..


یه روزایی هست مثل امروز..

امروز دلم می خواد اون شغلی که اون هفته رفتم مصاحبه دادم رو بدست بیارم البته با حقوق 200 تومن بیشتر از اونی که درخواست دادم.. ..

پیری

این روزها از بچه های 8 تا 14 ساله بیشتر خوشم می آید..

فکر کنم مادر درونم در حال پیر شدن است...