برای فرزندم ۷

سلام بچه ی عزیز من..

امروز دوباره از اون روزاییه که دلم بد هوا تو کرده.. خیی دلم می خواد بدونم اگه الان بودی من چه کار می کردم.. می تونستی یه دختر ۳ ساله شیرین زبون باشی یا یه پسر ۴ ساله شیطون که از دیوار راست بالا میره.. خیلی دلم می خواست بودی و امروز-- دقیقا امروز بعد این روز دلگیر خسته کننده-- وقتی می اومدم خونه محکم بغلت می کردم. و می بردمت می گردوندمت.. و تو برام از ماجرا هایی که در طول روز برات اتفاق افتاده بود.. از قصه عروسکهات.. از خرابی ماشین اسباب بازیت برام تعریف می کردی..

عزیز دلم.. کاش بودی..  خیلی دل تنگ بودنتم..

گاهی فکر می کنم کاش یه جای دیگه بودم.. کاش بیشتر پول داشتم.. کاش اینقدر سخت گیر نبودم تا تو الان بودی.. و این نوشته ها و این صحبت ها فقط یک رویا نبود.. 

عاشقت کوچولوی من..

از روز اولی که خواستم اینجا رو راه بندازم می خواستم کسی رو لینک نکنم. یعنی راستش چون با نوشته های هرکی حال کنم به گودر اضافه اش می کنم و بیشتر  از اونجا می خونم. اما خداییش از یه سری بلاگ ها نمیشه گذشت..

واسه همین  از این به بعد یه سری وبلاگ ها رو لینک می کنم..