ایراندخت نامه

فکرها و عقاید یک ایراندخت

ایراندخت نامه

فکرها و عقاید یک ایراندخت

بابا قراره توی این هفته من و بکنه مدیر عامل شرکت خودش. البته سمت تشریفاتیه مثل ملکه انگلیس.

اما من دلم می خواد برنامه داشته باشم. و بتونم این کشتی که الان 4-5 سالی میشه به گل نشسته رو دوباره به آب بندازم...

خدا شاهده بیشتر از اینکه به فکر خودم یا اسم و رسم باشم؛ نگران زندگی بابا و مامانم هستم..


خدایا کمک کن تا بتونم کمکشون کنم. خدایا به این ساعت عزیز قسمت میدم که کمکم کنی.


منتظرم. شاید یک ماهی زمان ببره..


برنامه های زیادی دارم. کمک کن....

الان چهارمین روز کاری م توی محل کار جدیده..

ماشینم رو عوض کردم..


یه مسافرت رفتم..


کلا بخش شخصی  کارام خوب پیش رفته. 


اما بابام بد جور کارش پیچ خورده. اون دعای قبلی ام واسه بابام بود.. 


خدایا کمک کن کاراش درست شه..